Hannah هستم با های دو چشم! 24ساله، یه دختر ددری که دوست داره همیشه توی بازار بگرده و خوردهریزههای رنگی مثل مهره و پیکسل بخره. عاشق کاغذ رنگیُ روبانهای رنگیُ میلبافتنیُ چسبم! از خمیر بازیُ گلبازی لذت میبرم! خلاصه همهکاری میکنم بجز درس خوندن D: حالا مدتیه تصمیم گرفتم که استمپینگُ بصورت حرفهای دنبال کنم و با کمی ایرانیزه کردنش بهش رنگُ بوی خودمونیتری بدم. فعلاً مهمترین کاری که باید بکنم اینه که دوباره برم دانشگاه... اینبار میرم سراغ رشتهی صنایع دستی... همین دیگه. هر چی اطلاعات بود ریختم رو دایره D:
ادامه...
معمولاً سعی میکنم قرینگی رو توی همهی کارام حفظ کنم، اما این بار به دلیلی که خودم هم ازش سر در نمیارم از تا به تا بودن این جفت گوشواره خوشم اومده.
از صدف و مهرههای فلز کوب توشون استفاده کردم به علاوهی مهرههای ریز و منجوق دوقلو.
چقد دلم تنگ شده واسه صبحای زود پارکینگ پروانه . . .
دنبال جا گشتن . . .
آماده کردن میزی که بابا درست کرده بود . . .
چیدن هنرنماییات . . .
صبحونه . . .
انتظار برا فروش . . .
گشت زدنای دوتایی . . .
ناهار . . .
شمردن پولا . . .
جمع کردن میز . . .
همراهی کردنت تا پیش بابا . . .
. . .
تنها چیزی که دلم براش تنگ نشده قدم زدن یه نفرشه توو مسیر برگشت
خیابون لاله زار لعنتی رو به بالا !
گفتن این خیلی لوسه ولی: "عاشقتم".